محل تبلیغات شما



خدای ای خدای مهربان من تو بر تری تا رسد به تو گمان من سپاس تو چون ادا کند زبان من چو نیمه شب سر به درگه تو سایم ز سوز دل همچو نینوا کنم به طور جان گر چه جلوه تو بینم وجود خود در دمی فدا کنم کمال مطلق در جهان تویی به ملک هستی جاودان تویی بلوغ جان عارفان تویی مرا بده با حقیقت آشنایی به چشم دل بر تو افکند نظر چو مهر تو در سپهر جان بتابد شود دلم چون سپیده سحر تو آگهی از سوز و درد من ز اشگ گرم و آه سرد من نگر ز رحمت ای امید جان سرشک سرخ و روی زرد من تو صانعی تو
دعایی زیبا از بابا طاهر: خدایا دانشی ده غم نگیرم بده آرامشی ماتم نگیرم خدایا از شهامت بی نصیبم شهامت ده که آرامش بگیرم خدایا این تفاوت بر من آموز که در گمراهی مطلق نمیرم ابرها به آسمان تکیه میکنند، درختان به زمین و انسانها به مهربانی یکدیگر ! گاهی دلگرمی یک دوست چنان معجزه میکند که انگار خدا در زمین کنار توست ! جاودان باد سایه دوستانی که شادی را علتند نه شریک، و غم را شریکند نه دلیل
آخرین ایستگاه شب خدای عزیـــــزم مگر من جز تو که را دارم که وقتی دلم بگیرد، بیایم و با او درد و دل کنم و بشود آرامِ جــــــــــانم … خدای من اگر تو بخشش نکنی؛ اگر از محبتت محرومم کنی چیزی نمی‌ماند برایم … ای بهترینم. مرا هدایت کن؛ این بندۂ خطاکارت را هدایت کن که خطا نرود . خودم خوب می‌دانم گهگاهی پایِ ایمانم لنگ می‌زند، من خوب می‌دانم که چه عهدهایی را که با تو بسته‌ام و شکسته‌ام … اما خوب میدانی خدایِ خوبم که من لحظه لحظه تو را نفس میکشم.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها